کد خبر:8569
پ
Imam-Khomeini4
بهائیت در ایران

مبارزه علماء با نفوذ بهائیت

تشکیلات بهائیت از نظر باورهای اعتقادی در گسترة توحید، نبوت و معاد، عملا خلاف آن چیزی را معتقدند که باور مشترک تمام فرق اسلامی است، تا جایی که برای رهبران خود، مقام نبوت و رسالت قائل بوده و دین اسلام را دین نسخ شده و پایان یافته ای می دانند. نفوذ این تشکیلات، پس از […]

تشکیلات بهائیت از نظر باورهای اعتقادی در گسترة توحید، نبوت و معاد، عملا خلاف آن چیزی را معتقدند که باور مشترک تمام فرق اسلامی است، تا جایی که برای رهبران خود، مقام نبوت و رسالت قائل بوده و دین اسلام را دین نسخ شده و پایان یافته ای می دانند. نفوذ این تشکیلات، پس از شکست فکری از علمای عصر قاجار و اعدام علی محمد باب کاهش یافت، ولی پس از به حکومت رسیدن محمدرضا پهلوی و به خصوص در دهه های سی تا پنجاه، بهائیان به مناصب اساسی در حکومت و دربار دست یافتند و با حمایت دولت های استعماری، روش های مختلف اسلام ستیزی را پیش گرفتند. نقش روحانیت و مراجع آگاه، به خصوص آیت الله بروجردی (ره) و پس از ایشان، امام خمینی(ره) در مبارزة فکری و قانونی با این فرقه، بسیاری از اهداف مشترک حکومت و بهائیت را خنثی کرد.

مواضع آیت الله بروجردی(ره)

در بین مراجع شیعه، آیت الله بروجردی (ره) بیش از دیگران نسبت به مسئلة بهائیت حساسیت نشان دادند و مبارزه با آن را به صورت های مختلف پی گرفتند.

آیت الله بروجردی(ره)، هم به فعالیت های تبلیغی و افشای چهره بهائیت نزد عموم مردم توسط خود و مبلغان دینی پراخت و هم از طریق رایزنی و اخطارهای سیاسی به دولتمردان پهلوی کار را پی گرفت.

آقای واعظ زاده از شاگردان امام و آیت الله بروجردی (ره) که از نزدیک، شاهد بسیاری از حوادث سیاسی آن دوران بوده است، می گوید: «اصلا مبارزه با بهائیت توسط آیت الله بروجردی (ره) شروع شد. ایشان خطر بهائیت را خیلی جدی می گرفت». (ویژه نامه روزنامه جام جم، شماره ۲٩، شهریور ١٣۸٦: ۵۰.)

ایشان مبارزاتش را پس از بازگشت از نجف در شهر بروجرد آغاز کرد. در سال هایی که تشکیلات بهائیت، فعالیت خود را در بروجرد به خصوص در ادارات دولتی، تشدید کرده بودند، آیت الله بروجردی (ره) مجدانه به مقابله پرداختند و به عنوان اعتراض به این امر، از شهر خارج شدند.

خبر عزیمت ایشان در اندک مدتی مردم شهر و نواحی را به تظاهرات و اجتماع در تلگرافخانه واداشت. دولت پس از مشاهده این اوضاع، احساس خطر کرده و سعی در مراجعت ایشان به شهر کرد. به زودی محافل و مجالس آشکار بهائی ها تعطیل و افراد منحرف از ادارات شهر منتقل شدند و ایشان به شهر مراجعت کردند. (مفاخر اسلام، دوانی، علی، ۱۳۷۹: ۱۱۰  ۱۰۹ و ۱۱۲.)

پس از اینکه ایشان به دعوت علما در قم استقرار یافتند ابتدا از راه فعالیت های تبلیغی و ارشاد و تذکر وارد عمل شدند. آیت الله بروجردی(ره)، در ماه مبارک رمضان، یک ماه تمام، منبر رفته و پیرامون مهدویت امام زمان عج از قول علمای اهل سنت و شیعه و رد نظرات بهائیان، سخن گفتند. (همان، ۱۰۹ و ۱۱۰ و ۱۱۲.)

به گفتة آیت الله جعفر سبحانی، ایشان در سال ۱۳۳۱ نیز جمعی از فضلای آن روز حوزه را برای خنثی کردن تبلیغات بهائیان به «فریدن» اصفهان اعزام کرد. (ویژه نامه روزنامه جام جم، شماره ۲٩، شهریور ١٣۸٦: ۵۰.)

این مرحلة مبارزاتی ایشان در دوران نخست وزیریِ رزم آرا و آغاز قدرت یافتن بهائیان بود که ایشان بیشتر از روش های مسالمت آمیز و نهی از منکر لسانی استفاده می کردند.

دکتر جزایری، یکی از این نمونه تلاش های حضرت آیت الله را در مصاحبه با روزنامة اتحاد ملی چنین بیان می کند:

«درسال ۱۳۲۹ هنگامی که وزیرفرهنگ بودم، به من گفته شد که حضرت آیت الله بروجردی(ره) می خواهند ملاقاتی دست دهد؛ در این ملاقات، حضرت آیت الله بروجردی(ره) گفتند که پیامی برای دولت و شاه دارم و آن این است که چندی است شوقی افندی از «عکا» دستور داده که بهائیان متظاهر شوند و تا به حال اگر محفلی و مجلسی داشتند تظاهر نمی نمودند، اما اخیرا پلاک نصب می کنند (اینجا محفل است) و این موجب شکوة مسلمانان است و حتی یکی از افسران ژاندارمری درحدود کاشان، رسما تبلیغ می نماید و هرچه هم به دولت گفته شد که این افسر را از حدود حوزة علمیة قم تغییر دهند تأثیری نکرد…. علمای مشهد هم نوشته اند که تعداد زیادی از کادر آموزشی فرهنگ مشهد بهائی هستند. تمام این موضوع ها را به دولت و شاه بگویید». (روحانیت – بهائیان، کوهستانی نژاد، مسعود، ۱۳۸۶: ۱۱۰).

 

پس از رزم آرا، دکتر مصدق نخست وزیر شد و این زمانی بود که بهائیان در موقعیت و قدرت بالاتری قرار گرفتند. در این زمان، مرحوم فلسفی پیغام و تذکر آیت الله بروجردی (ره) را به مصدق ابلاغ کرد وگفت:«شما رئیس دولت اسلامی ایران هستید و الان بهایی ها درشهرستان ها فعال هستند و مشکلاتی را برای مردم مسلمان ایجاد کرده اند، لذا مرتبا نامه هایی از آنان به عنوان شکایت به آیت الله بروجردی(ره) می رسد. ایشان لازم دانستند که شما در این باره اقدامی بفرمایید».

دکترمصدق به گونه ای تمسخرآمیز باصدای بلند خندید و گفت:«آقای فلسفی، از نظر من، مسلمان و بهایی فرقی ندارند. همه از یک ملت و ایرانی هستند». (خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، دوانی، علی، ۱۳۸۶: ۱۸۸)

آیت الله بروجردی(ره) در تیر ۱۳۳۴ طی نامه ای دیگر به نخست وزیر، با لحنی منطقی اما قاطع و جدی، بااشاره به پیگیری ناقص او در اجرای نظریات ایشان راجع به بهائیان، متذکر می شود که نامة ایشان به شاه، متضمن چاره جویی بود و درخواست شده بود که درصورت عدم پاسخگویی قوانین موجود، قوانین لازم را در مجلس تصویب کنند تا عملیات سابق این فرقه دوباره تکرار نشود (همان: ۱۸۹ و ۱۹۰) و درادامه، بااشاره به خطرات بهائیت برای استقلال کشور هشدار دادند لازم است ادارات و مراکز حساس و وزارتخانه ها از این عناصر، تصفیه شوند. (همان)

در روز بیستم اردیبهشت، مصاحبه ای از ایشان در روزنامة کیهان چاپ شد. ایشان در این مصاحبه دستور دادند:

کلیة بهائیان از ادارات دولتی و بنگاه های ملی باید هرچه زودتر طرد شوند و دولت از مجلسین بخواهد که طرحی از مجلس بگذرانند که تمام بهائیان ازکشورخارج شوند.

همچنین در جواب استفتایی درباره مراوده و معامله با بهائیان فتوا دادند:«لازم است مسلمین نسبت به این فرقه، معاشرت و مخالطه و معامله را ترک کنند». (مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۸: ۱ / ۴۷.)

مرحوم فلسفی در مورد سرلشکر ایادی، پزشک مخصوص شاه نیز می گفت:«تقاضای حضرت آیت الله بروجردی (ره) خیلی صریح بود و حتی پیغام دادند که صلاح نیست پزشک مخصوص اعلی حضرت همایونی پیرو مذهب بهائی باشد». (روحانیت – بهائیان، کوهستانی نژاد، مسعود، ۱۳۸۶: ۱۱۰.)

کار به جایی رسید که آیت الله بروجردی (ره) ازشدت ناراحتی، تصمیم به ترک ایران و عزیمت به عتبات را گرفتند که به دلیل مخالفت مردم قم و دیگر شهرها، عملی نشد. (همان: ۲۲۳) البته در اینجا نباید نقش مرحوم فلسفی را نادیده گرفت که عملا سخنگوی آیت الله بروجردی (ره) در میدان مبارزه با بهائیت بود.

آیت الله بروجردی(ره) در نامه ای در ۲۸ شهریور ۱۳۲۸ به آقای فلسفی نوشتند: «ایجاد نفوذ و تقویت این فرقه از روی عمد و قصد است، نه خطا و سهو و تظاهراتی که نادرا مشاهده می شود برعلیه آنها، فقط و فقط تظاهر و اغفال حقیقت است، نه حقیقت». (خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، دوانی، علی، ۱۳۸۶: ۱۸۹.)

هنگامی که مرحوم فلسفی تصمیم گرفت در رمضان ۱۳۳۴، در سخنرانی های خود که مستقیما از رادیو پخش می شد به افشای خطر رسوخ بهائیان در اداره امور کشور بپردازد، با آیت الله بروجردی(ره) مشورت کرد و پس از موافقت و دستور آیت الله، جریان را به اطلاع شاه نیز رساند. (مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، آذری قمی، احمد، ۱۳۷۳: ۴۹۸ و ۴۹۹.)

یک روز پس از اشغال «حظیرة القدس» مرکز اجتماع و تبلیغ بهائیان توسط فرمانداری نظامی تهران. یعنی روز یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۳۴  نامه ای ازسوی آیت الله بروجردی(ره) خطاب به آقای فلسفی نوشته شد (روحانیت – بهائیان، کوهستانی نژاد، مسعود، ۱۳۸۶: ۵۹ و ۶۰.)که ضمن تقدیر و تشکر از سخنرانی های ایشان، به ادامة مبارزه و مقابلة جدی با بهائی ها تأکید کردند. (خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، دوانی، علی، ۱۳۸۶: ۱۸۹.)

دهة سی را باید دهة مبارزات آیت الله بروجردی(ره) با فرقة بهائیت نام گذاری کرد که نه در یک جبهة معمولی، بلکه در جبهه ای که مستظهر به حمایت داخلی و خارجی پیچیده استعماری بود به مبارزه می پرداختند.

 

با تشکر از گرد آورنده مطلب «خ . کیانی»

بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please