کد خبر:9710
پ
tasavi-woman
بهائیت در ایران

مهریه و تساوی زن و مرد در بهائیت

اصل حکم مهریه در بهائیت چنین است: «لا يُحَقِّقُ الصِّهار الّا بالأمهار قد قُدِّر للمدن تسعة‌عشر مثقالاً من الذّهب الأبريز و للقری من الفضّة و من اراد الزّيادة حرّم عليه ان يتجاوز عن خمسة و تسعين مثقالاً کذلک کان الأمر بالعزّ مسطوراً». (بهاءالله، اقدس، بند ۶۶، اشراق خاوری، گنجینة حدود و احکام، ص ١۶٨) ترجمه: […]

اصل حکم مهریه در بهائیت چنین است: «لا يُحَقِّقُ الصِّهار الّا بالأمهار قد قُدِّر للمدن تسعة‌عشر مثقالاً من الذّهب الأبريز و للقری من الفضّة و من اراد الزّيادة حرّم عليه ان يتجاوز عن خمسة و تسعين مثقالاً کذلک کان الأمر بالعزّ مسطوراً». (بهاءالله، اقدس، بند ۶۶، اشراق خاوری، گنجینة حدود و احکام، ص ١۶٨)

ترجمه: دامادی محقق نمی‌شود مگر با مهریه، همانا برای شهرها نوزده مثقال طلای خالص، و برای دهات از‌ روستا و کسی که  اراده کرده زیاد از این ها قرار دهد، حرام است که بیش از نود و پنج مثقال شود، این چنین فرمان با عزت نوشته شده است.

در بهائیت لزوم قرار دادن مهریه برای زن ‌است. مهریه‌ای که مرد شهری به همسر خود  باید بدهد، نوزده مثقال طلا است و مهریه‌ای که مرد روستایی باید پرداخت کند، معادل نوزده مثقال نقره است‌. و کسی نمی‌تواند بیش از نود و پنج مثقال مهریه برای همسر خود قرار دهد و اگر چنین کند مرتکب حرام شده است.

از جمله نکاتی که بهائیان برای در مورد این حکم و در پاسخ سؤال مهریه و تساوی حقوق رجال و نساء مطرح کرده‌اند، چنین است:

«اما در سؤال فوق، دختر شهري و دختر روستايي با هم مقايسه شده‌اند، نه زنان و مردان؛ لذا اين موضوع نمي‌تواند ربطي به تساوي حقوق رجال و نساء داشته باشد و طرح چنين سؤالي اساساً بی‌مورد و عجيب می‌نمايد.

طراح اين سؤال در تعليم فوق، دقت لازم را نداشته است؛ زيرا مقدار مهريه با توجه به شهري يا روستایي بودن پسر مشخص می‌شود، نه دختر؛ آن هم واضح است که اشاره‌ای لطيف به ‌تفاوت قدرت مالي ساکنان شهر و ده دارد، نه به دلايل روحاني و معنوي». (جزوه رفع شبهات، شبهه ۵۸) و در ادامه آمده است که: «بالنسبه به مردان ساکن شهر ممکن است در مضيقه باشند، حضرت بهاءالله اين مهرية ناچيز را در مورد آنان حتّي کمتر هم مقدّر فرموده‌اند تا واضح است که تفاوت حکم مهريه به خاطر آن است که همگان بتوانند ازدواج کنند و لذا هم براي مردم شهر و هم براي مردم روستا ميزان ناچيزي از مهريه را مشخّص فرموده‌اند که تجاوز از آن را حرام فرموده‌اند. امّا به خاطر آنکه مردمان ساکن روستا از نظر وسعت مالي، مسئله مالي مانعي از ازدواج نشود».

چنان‌که می‌بینیم در اینجا  وضعیت اقتصادی شهر و روستا مورد بحث قرار گرفته‌است. اما صحت این استدلال مورد تردید جدی است؛ ‌زیرا با کمی تأمل سؤالات و مطالبی مطرح می‌شود:

۱- همسران مردان روستاهای آفریقایی و همسران مردان روستاهای اروپایی و امریکایی مهریه یکسان (نوزده مثقال نقره) دریافت می کنند؟

۲- روستاییانی که متمکن‌تر از شهری‌ها هستند، تکلیفشان چیست؟

۳- بانوان این نگرانی را تا آخر عمر دارند که ارزش زنانی که همسرشان روستایی است، نقره است و ارزش همتایان شهریشان طلا!

۴- چرا خانواده‌ها بر اساس شرایط و امکانات و توانایی‌های خود، مقدار مهریه را تعیین نکنند؟!

۵- چرا فرد متمکن نتواند بیش از نود و پنج مثقال طلا مهریه به زنش بدهد و برای او این عمل حرام باشد؟!

۶- چرا روستاییان متمکن بیش از نوزده مثقال نقره به زنانشان مهریه ندهند؟!

۷- آیا دخالت در امور عرفی (مثل تعیین حداقل یا حد اکثر برای مهریه) به هم‌زدن آزادی‌های شخصی و اجتماعی نیست؟!

۸-آنچه مسلّم است، در همه قوانین، توافق بین طرفین، امری مقبول و شناخته شده است؛ چرا خانوادهای بهائی نتوانند مهریه را بر حسب زمان و مکان به رضایت طرفین توافق کنند؟

۹- آیا با قراردادن حداکثر مهریه در طول ۱۰۰۰سال، با توجه به نوسانات مالی و تورّم، ظلمی به زنان  در سال‌های آینده نشده است؟ از طرفی  بهاییان معتقد به مقتضیات زمانه (دین به روز و مطابق با پیشرفت زمان) هستند. در حالی که بهاءالله از زمان نوشتن کتاب اقدس (۱۸۷۳میلادی) تا ۱۰۰۰سال آینده، مهریه ثابتی برای افراد شهری و روستایی قرار داده و حداکثر مهریه را نود و پنج مثقال قرار داده است؛ با توجه به نوسانات و تورّم ملاحظه می‌شود؛ این حکم، مشکلات عدیده‌ای را به دنبال خواهد داشت.

۱۰- با توجه به تساوی مرد و زن چرا مرد باید مهریه بدهد؟ اگر تساوی بین مردان و زنان وجود دارد، آیا نباید زنان هم به مردان چیزی همچون مهریه پرداخت کنند، یا کلا حکم مهریه حذف شود؟

۱۱- در نهایت، جزئیات پرداخت مهریه مشخص نیست، از جمله: چه موقع مهریه باید پرداخت شود؟ اگر مردی مهریه را پرداخت نکند؛ یا مردی که اصلاً توان پرداخت مهریه ندارد حکمش چیست؟

۱۲- امروزه اگر مهریه کم باشد، دولت‌ها اجره المثل تعیین می‌کنند، در صورتی که دولت‌ها برای زوج بهائی تعیین مبلغ مهریه بکند تکلیف فرد بهائی چیست؟

۱۳- طبق نصوص بهائی حکمی که بهاءالله تعیین کرده است را بیت‌العدل حق تغییر آن را ندارد و تا هزار سال جاری خواهد بود.

۱۴- اگر چنین است که تساوی میان مرد و زن در همه مسائل باید برقرار باشد، طبعاً تساوی میان دو همجنس از اهمیت بیشتری برخوردار است و البته ساده‌تر و راحت‌تر نیز هست. اما در اینجا مشاهده می‌شود که حکم مهریه برای افراد دو همجنس یکسان ذکر نشده و میان افراد روستایی و شهری فرقی فاحش و سؤال برانگیز قرار داده شده است. این پاسخ که ملاک روستایی و شهری بودن پسر است، همچنان این مشکل و سؤال را حل نمی‌کند و تساوی میان دو همجنس برقرار نشده است، چه برسد به تساوی میان دو زن و مرد غیر همجنس.

آیا با وجود این سؤالات که در نتیجه تفکر و دقت پیرامون مسئله و حکم مهریه و همچنین برخی از تجربیات ناخوشایند پدید می‌آید، باز می‌توان آن را جزو احکام ناب و انسانی و مشکل‌گشای بشریت در قرن ۲۱ اعلام کرد؟ به علاوه آیا توضیح بهائیان در ادامه که حکم مهريه را «حکم عدالت اجتماعي، تقدّس انسان، حقوق ﻻينفکّ آدميان، وحدت عالم انساني، تساوي حقوق زنان و مردان، و نفي فرهنگ کاﻻ ساختن زنان است»، می‌توان پذیرفت و آن را «به خودي خود، اثبات حقانيت آئين بهائي» دانست؟

 

تساوی مردان با زنان در بهائیت

تساوي حقوق رجال و نساء در آثار بهائي گاهي به مفهوم يکساني حقوق یا يکساني جايگاه زن و مرد عنوان شده است. عبدالبهاء از قول میرزا حسينعلي نوري نقل می کند:

«قلم اعلي فرق ما بين عباد و اِماء را از ميان برداشته و كُل را در صُقع واحد به ‌عنايت كامله و رحمت منبسطه مقر و مقام عطا فرمود». (اشراق خاوری، مائده آسماني، ج ۸، ص ۲.)هم ‌ایشان در توضیح تعلیم تساوی رجال و نساء گفته‌اند:

« تعليم دهم حضرت بهاء اللّه وحدت رجال و نساء است که رجال و نساء در نزد خدا يکسان‌اند. جميع نوع انسان‌اند، جميع سلاله آدم‌اند؛ زيرا ذکور و اناث تخصيص به انسان ندارد. درعالم نبات ذکور و اناثی موجود در

حيوان ذکور و اناثي موجود و لکن به ‌هيچ وجه امتيازي نيست. ملاحظه در عالم نبات کنيد.

آيا ميانه نبات ذکور و نبات اناث هيچ امتيازي هست؟ بلکه مساوات تامّ است و همچنين در عالم حيوان ابداً بين ذکور و اناث امتيازي نيست. جميع در ظلّ رحمت پروردگارند. پس انسان که اشرف کائنات است، آيا جائز است که اين اختلاف را داشته باشد؟ تأخّر جنس زن تا به‌ حال به‌ جهت اين بوده که مثل مردان تربيت نمی‌شدند. اگر نسوان مانند مردان تربيت می‌شدند، شبهه‌اي نيست که نظير رجال مي‌‌گشتند. چون کمالات رجال را اکتساب نمايند، البتّه به ‌درجه مساوات رسند و ممکن نيست سعادت عالم انساني کامل گردد، مگر به مساوات کامله زنان و مردان». (عبدالبهاء، خطابات، ج ۲ص ۱۴۹و ۱۵۰)

مشاهده مي‌شود که در اين بيانات نيز، مسئله فراتر از حقوق مطرح شده است و به مساوات تام و مساوات کامله تأکيد شده است. (اسلمنت، بهاء الله و عصر جدید، ص ۱۲۱؛  در شناسایی آیین بهایی، ص ۱۲۱)

 

تناقض در ادعای تساوی رجال و نساء

با توجّه به توضیحاتی که در بررسی تعلیم تساوی رجال و نساء از زبان پیشوایان بهائی بیان شد، سؤال مهمی که ایجاد می‌شود آن است که چرا در بهائیت، مرد به زن مهریه و نفقه و… می‌دهد و زن مهریه و… را می‌گیرد؟ اگر بنابر تساوی کامل باشد، در اینجا تساوی رعایت نشده است. بنابر اصولی که گفته شد چرا زن به مرد مهریه و نفقه و… ندهد؟

بدیهی است که وقتی بر مرد واجب است نفقه و مهریه را به همسرش پرداخت کند، اصل تعلیم تساوی رجال و نساء نقض شده است. همین یک نمونه کافی است که ثابت شود در مقام عمل، خود رهبران بهائی به عدم تساوی حقوق زن و مرد اذعان دارند و در واقع تساوی حقوق رجال و نساء، ادعایی غیر ممکن و مغایر با طبیعت و ذات انسان‌هاست.

 

تناقض در نصوص

پیشوایان بهائی اصلی را بنا نهاده‌اند که مغایر با فطرت و آفرینش انسان و عقل و وجدان و علم است. تساوی زن و مرد از ریشه غلط است. ما حتی تساوی بین دو زن یا دو مرد با یک مشخصات را نمی‌توانیم ثابت کنیم چه برسد به تساوی زن و مرد.

عباس افندي اشاره صريحي درباره مفهوم مساوات در روابط بين خانم‌ها و آقايان دارند که راه را بر هر توجیهی می‌بندند:

«شخص محترمي با خانمش نزد من آمدند قدري غبار بر کفش آن خانم محترمه نشسته بود، فوراً به ‌شوهرش گفت: کفش‌هاي مرا پاک کن. آن مرد بيچاره، غبار کفش خانم را پاک نمود و نگاهي به‌ من کرد. من گفتم: خانم! آيا شما هم کفش شوهر خود را پاک مي‌کني؟ گفت: من لباس او را پاک مي‌کنم. گفتم‌: نشد، اين مساوات نيست. شما هم بايد کفش او را پاک نمایيد». (اشراق خاوری، پيام ملکوت، ص ۲۳۸)

 

این در حالی است که در آموزه‌های بهائی، می‌بینیم جناب عباس افندي (پایه‌گذار تساوی زنان و مردان) به صراحت معتقد است برتري ذاتي مردان، موجب شده است در طول تاريخ، همه مظاهر الهيه (پيامبران) از مردان انتخاب شده‌اند.

«سؤالِ خانمي به ‌حضور مبارک عرض شد که گفته بود چرا تا حال از جانب خدا زني مبعوث نشده و همه مظاهر الهيّه رجال بوده‌اند. فرمودند: هر چند نساء با رجال در استعداد و قوا شريک‌اند، ولي شبهه‌اي نيست که رجال اقدم‌اند و اقوي حتّي در حيوانات، مانند کبوتران و گنجشکان و طاووسان و امثال آنان هم اين امتياز مشهود». (گلزار تعاليم بهایي، ص ۲۸۸به نقل از بدائع الآثار، ج ۱، ص١٥٣)

با توجه به این نمونه گفتارهای پیشوایان بهائی، چگونه مي‌توان پذيرفت که آنها واقعاً به مسئلة تساوي حقوق مردان و زنان معتقد بوده‌اند؟

غیر از مهریه همسر مرد روستایی‌ و شهری بحث‌های دیگری در احکام بهایی مطرح است که با اصل تساوی زنان و مردان مغایرت دارد؛ از جمله:

تساوی حقوق زن و مرد

۱- عضويت در «بيت‌العدل اعظم» که مخصوص رجال است. (اشراق خاوری، گنجینة حدود و احکام، ۲۱۹)

۲- اعطاي مهر در ازدواج که زوج به زوجه بايد بدهد. (همان،۱۷۳)

۳- نفقه زوجه در ایام اصطبار بر عهده زوج است. (همان،۲۸۲.)

۴- تفاوت ارث ارشد اولاد ذکور (پسر بزرگ‌تر) با اولاد اناث (دختران) بدين معنا که خانه مسکوني، و در صورت تعدّد خانه‌ها يکي از بهترين خانه‌هاي پدر، (در صورتي‌که در وصيت‌نامه، قيد ديگري نباشد) به پسر ارشد مؤمن مي‌رسد و به دختر ارشد اگرچه پسري هم موجود نباشد، نمي‌رسد. (در شرايطي که فرد بهائي فاقد فرزند ذکور باشد، خانه مسکوني او به بيت‌العدل خواهد رسيد). (همان، ۱۲۷)

۵- تفاوت ارث پدر و مادر و تفاوت ارث برادر و خواهر. توضیح اینکه پدر ۵/۵ سهم، مادر ۵/۴ سهم، برادر ۵/۳ سهم و خواهر ۵/۲ سهم از ۴۲ سهم را می‌برد. (همان، ۱۱۷)

۶- گرفتن دو همسر برای مرد جایز است؛ «ايّاکم ان تجاوزوا عن الاثنتين»؛ مبادا بيشتر از دو زن بگيريد. حضرت عبدالبهاء می‌فرمايند، جمال مبارک اجازه فرموده‌اند به يک فرد بهایی که دو زن بگيرد و لکن مشروط به شرط عدالت است. به اين معنا که در جميع شئون، با اين دو زن، به ‌عدالت رفتار کند. (اشراق خاوری، تقریرات اقدس، ص ۱۵۵)

این در حالی است که بهائیان در برخی کتب دست دوم خود، ادعا کرده‌اند در بهائیت، تنها تک همسری به رسمیت شناخته می‌شود و آن را از نشانه‌های ترقّی و پیشرفت آئین خود قلمداد کرده اند. (اسلمنت، ظهور جدید برای عصر جدید، ص ۲۰۵؛ فتح اعظم، در شناسایی آئین بهائی، ص ۱۹۲)

۷- گرفتن خدمتکار زن برای خانه در صورت لزوم (گاهی مشکلاتی پيش می‌آيد و زن و مردی که با هم زندگی می‌کنند، محتاج به کسی می‌شوند که امور زندگانی آنها را تمشيَت بدهد. برای رعايت اين مسئله جمال مبارک می‌فرمايند: «و من اتّخذ بکراً لخدمته لا بأس عليه». زن و مردی با هم ازدواج کرده‌اند، ولی مثلاً زن مريض است، يا نمی‌تواند به کارهای خانه از هر جهت برسد. در اين صورت، جمال مبارک می‌فرمايند، دختری را استخدام کند، حقوقی به او بدهد و به زندگاني‌شان او را داخل کند. (اشراق خاوری، تقریرات اقدس، ص ۱۵۶)

۸- وجوب حج بر مردان مستطيع و عدم وجوب آن بر زنان. (اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، ۶۷.)

وقتي در بهائيت دو حکم جداگانه درباره تکاليف رجال و نساء موجود است، به طور مشخص اصل «تساوي حقوق رجال و نساء» نقض شده ‌است.

۹- مهم‌تر از اینها عبدالبهاء در وصیت‌نامه خود، متذکر اصل تساوی رجال و نساء نیست؛ زیرا که تأکید دارد وصی‌شان جناب شوقی(جنس مذکر) است و بعد از او نیز پسرش و بعد او باز هم پسرش را جانشین قرار می‌دهد و توجهی به جنس زن نمی‌کند. (یزدانی، احمد، نظر اجمالی، ۶۶؛ عبدالبهاء، الواح وصایا، ص ۱۳)

.

 

 

 

منبع
منبع: https://bahairesearch.org/   
بهائیت در ایران
ارسال دیدگاهYour Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید Active This Button Please